نه ماهگی زیبا
نه ماه از تولد شیرینترینم گذشت تو این مدت هرلحظه پا به پای تو زندگی رو یه جور دیگه نگاه کردم وتجربه کردم مثلا وقتی با کنجکاوی و شوق وذوق به یه درخت که برگهاش رو باد تکون میده نگاه میکنی به یادم میاری که خدای مهربون چقدر زیبایی خلق کرده وما به سادگی از کنارش میگذریم وبعضی وقتها نادیده میگیریم .چه اشکال داره ما هم مثل یه کودک نوپا به همه چیز جوری نگاه کنیم که انگار اولین تجربه ی دیدنه.
توی ماه گذشته روی اصواتی که از خودت درمیاری کلی تمرین کردی بابا گفتن رو تمرین کردی وموفق شدی وبابایی رو خیلی خوشحال کردی.
روی پاهات می ایستی البته با کمک وداری سعی میکنی راه بری.
از پله بالا میری و کلی کنجکاوی میکنی .
میری سراغ کابینتها ودرشون رو باز میکنی .
سرعت چهاردست وپارفتنت زیاد شده و کلی شیطونی میکنی.
از بقیه دندونا خبری نیست .
تا صدای آهنگ میشنوی نی ناش ناش میکنی ودست میزنی .
توی کارهای خونه به مامان کمک میکنی
مثلا اینجا وقتی مامان کشوت رو مرتب میکه تو از این ور لباسارو میریزی زمینعاشقتم دختر شیرینم چه قدر اون روز بوسیدمت
وقتی بیرون میریم همه دوست دارن بیان باهات حرف بزنن و بغلت کنن توهم براشون میخندی و اصلا غریبی نمیکنی.
گل گلم گل رو میخوره
هفته پیش مامان بزرگا همزمان یه کاری براشون پیش اومد و دونفری رفتن مسافرت واز اونجایی که خاله جون هم دانشگاه داشت یه روز رو پیش عمه جون موندی وروز بعدش مجبور شدم ببرمت سرکار دیگه چقدر شیطونی کردی بماند ......
فقط این عکسا رو میزارم که نشون میده درکل دختر خوبی بودی
شنبه گذشته هم روز تولد حضرت فاطمه(س) وروز مادر بود وقتی از سرکار اومدم بابایی زودتر رسیده بود و ما رو غافلگیر کرد برامون کادو گرفته بود یه گوشی برای مامان ویه الاغ رقاص واسه دخملی بعدشم شام رفتیم بیرون.
باهم رفتیم خونه مادربزرگا وازشون به خاطر تمام زحمتهایی که برامون کشیدن ومیکشند سپاسگزاری کردیم البته هیچ کاری نمیتونه جبران زحماتشون باشه .
همسر عزیزم از طرف خودم ودختر گلمون ازت ممنونم و میگم هردوتامون عاشقتیم.