پایان هفت ماهگی
عزیز دلم آوینای خوشگلم هفت ماهگیت مبارک
انقدر توی پست قبل درحال وهوای عید بودم که مطالب مربوط به هفت ماهگی خانوم گل یادم رفت
اما هفت ماهگی پر بود از لحظات زیبا وفراموش نشدنی دختر گلم داری تلاش میکنی صحبت کنی ومرتب د د د د .... میگی ویه وقتایی هم یه صداهای دیگه ای در میاری
دیگه میتونی محکم سرجات بشینی و به تکیه گاه وکمک احتیاج نداری
از دندون های خوشگل هنوز خبری نیست
حرکت های رو به جلوت هم پیشرفت کرده وداری کم کم چهار دست وپا رفتن رو یاد میگیری
موقع غذا خوردن هم همش بال بال میزنی که قاشق بعدی رو تو دهنت بزارم وهمین کارات خیلی شیرین ودیدنیه
وقتایی که مامان سرکاره خیلی دختر خوبی هستی واصلا مادرجون ومامان جون وعمه وخاله رو اذیت نمیکنی دختر مهربونم
از این ماه موز و سرلاک و روغن زیتون و خرماهم به رژیم غذاییت اضافه شد نوش جونت عزیزم
در آخر باید بگم عاشقتم