پرنسس آویناپرنسس آوینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

برای دخترم...

عزیزترینم یازده ماهه شد

1391/5/1 12:30
نویسنده : مامان
1,180 بازدید
اشتراک گذاری

رمضان مبارک.

آغاز ماه مبارک رمضان مصادف شد با آغاز دوازدهمین ماه تولد آوینای من قربون دخترم برم که دیگه داره یکساله میشه امسال هم مامان مثل پارسال نمیتونه روزه بگیره برای همین بابایی تنهایی سحری میخوره وافطار میکنه البته برای ماهم دعا میکنه.

خدایا شکرت به خاطر امانت گرانبهایی به اسم آوینا وهزاران بار شکر برای فرصتی که هم قدم شدن در برداشتن نخستین گامهایش به ما دادی .

مادرانه هایم ارزانیت ای بهانه نفس کشیدنم ، وقتی در آغوشم آرام میگیری و با تمام وجودم سیرابت می کنم تمام وجودم آرام میگیرد .

وقتی لبخند میزنی همه غم وغصه ها فراموشم می شود

جانم ؛ چه لذتی دارد راه رفتن با تو وقتی دستان کوچکت را دستانم نهادی و چشمم به قدمهای کوچکت خیره ماند وچه لذتی دارد وقتی به تنهایی راه رفتن را تمرین می کنی و من وپدرت همگام با قدمهایت می گوییم: یک دو سه ...........

کم کم داری یکساله میشی عزیزترین مادر اون موجود کوچکی که با اومدنش شد همه ی هستی ام حالا داره راه رفتن و حرف زدن رو تمرین میکنه حالا میتونی بگی: بابا- ماما- آب- در

حالا میتونی بدون کمک راه بری و اگه افتادی دوباره بلند شی

حالا میتونی غذاهای جدید بخوری و مزه های جدید رو امتحن کنی

حالا سه تا دندون داری و بقیه دندونا هم تو راهن

وقتی لباس بیرون رو تنت میکنم خودت میری کنار در می ایستی و می خوای در رو باز کنی

قربونت برم چند روز پیش من وبابایی بردیمت پارک برای بازی اونجا وقتی سوار تاب شدی دیگه دوست نداشتی پایین بیایی و جات رو به نی نی های دیگه بدی من وبابایی به سختی از تاب پایین آوردیمت میدونی چرا انقدر تعجب کردیم آخه تو خونه برات تاب بستیم ولی تو دوست نداری سوارش شی اونوقت توی پارک دلت نمیخواست از تاب پیاده شی و با گریه ولش کردی.

اینقدر شیرینی که نمیتونم توصیف کنم دنیام رو زیر ورو کردی و از این بابت خوشحالم.

روزی چند بار با عمه جون تمرین راه رفتن می کنی البته تا میتونی شیطونی و کنجکاوی هم میکنی در این ماه بیشتر مایل به باز کردن در یخچال وماشین لباسشویی و کابینتها بودی یکی دوبار هم انگشتت لای کشو گیر کرد

 عکسهای یازده ماهگی

آوینا به پیک نیک می رود

آوینا خانم وآقا کوروش توی باغ گلها

گل در میان گلها

سر سره بازی

نفس مادر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله ی کوثر
1 مرداد 91 12:27
سلام وبلاگتون خیلی قشنگه به وبلاگ کوثر سر بزنید
دایی
5 مرداد 91 16:43
از طرف دایی به باب افسنجی
مهسا مامان مرسانا
20 مرداد 91 10:29
سلامممممممممممممممممم قربوننش بشم که راه میره مبارکهههههههههههههههههه آخ اخ عجب مرسانای تنبلی داریم مااااااااااااااااااا تازه داره با باسن مبارک نشسته می خزه فکر کننننننننننننننننننننننننننن دوست دارم
مامان شراره
5 شهریور 91 23:34
وووي ووي هزارماشالله به دخترتون. خيلي نازه. ادم دلش ميخواد بخورتش. مامانش توروخدا براش اسپند دود كن. هزارماشاللههههههههههه